نگیننگین، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه سن داره

نگین عقیق ما

گذر زمانو نمیفهمم...

1395/5/20 15:14
نویسنده : عالیه چرمه
89 بازدید
اشتراک گذاری

دختر کوچولوی من داره کم کم خانوم میشه. از روی پاهاش واستادن لذت میبره.دو شب پیش داشتیم با مامان تو اشپزخونه شام میخوردیم که یهو دیدم نگین دستاشو به پله تکیه داده و بلند شده و داره واسه خودش دست میزنه...نزدیک به 10 ثانیه..خیلی خوشحال شدم.دیروز تو درمانگاه به همه قول دادم که هروقت نگینم راه رفت بهشون شیرینی بدم.دیشب نتایج کنکور خواهرم اومد.ناراحتم چون اون نتیجه ای که لایق زحمتهاش بود رو کسب نکرد..براش دعا میکنم که با انگیزه و قوی بخونه برای سال بعد.مطئنم خدا کمکش میکنه..دا ره دیر میشه.بایدبرم درمانگاه.این هفته چون اولین هفته کاریم در مرداد ماهه(چون قبلش سفر بودم)باید هر روز برم درمانگاه و نتونستم پیش نگین و محمدجواد عزیزم باشم...برم که باید کارای امیر محمد(مریضم)رو راه بندازم چون میخواد واسه عمل قلب باز بره مشهد...خدایا شفاش بده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)